حال می خواهیم به بررسی هر کدام از خط و ربط داستان‌های دوازده جلد این مجموعه بپردازیم:

جلد اول: سیرک عجایب ؛

اولین کتاب از این مجموعه که دارن شان نوشته است .داستان را درباره شاهزاده اشباح شروع کرده، شخصی برای یافتن دوستش – هارکات – از درگاهی جادویی می‌گذرد و به دنیایی ناشناخته و هیولایی قدم می‌گذارد. برای کشف هویت هارکات، آن‌ها باید به دریاچه ارواح بروند

جلد دوم: دستیار یک شبح ؛

دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی می‌کرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول کرده است که زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرک عجایب می‌رود و دستیار او می‌شود. بازیگرها و کارکنان عجیب این سیرک او را در جمع خودشان می پذیرند، اما… مرد گرگی، یکی از وحشتناک‌ترین موجودات روی زمین، از قفس آزاد می‌شود و دارن و دوستش را تعقیب می‌کند. 

جلد سوم: دخمه خونین ؛

متن پشت کتاب دخمه های خونین بدین صورت است که: دارن شان که دستیار خون آشام ها بود، وقتی با ارا و آقای کرپسلی سیرک دو فریک را ترک کرد زندگی شهری به دهانش مزه کرد. شب ها برای انجام مأموریت مخفی بیرون می رفت اما روز ها از آزادیش لذت می برد. اما اجساد کشف شدند… لاشه هایی خیس خون… تلاش برای یافتن قاتل آغاز شد. تنها یک اشتباه کوچک کافی بود تا در تونلهای خون هلاک شوند. دخمه های خونین.

  جلد چهارم: کوهستان شبح ؛

بعد از صبحانه، من و آقای کرپسلی که دستیارش بودم. کلی از راه که رفته بودیم و خسته و کوفته شدیم و بدنمون انقد کثیف شده بود که باید حموم میکردیم چون بو گرفته بودیم.آقای کرپسلی گفته با این که عادت به حموم رفتن ندارم، اما الان دیگه واقعاً نیاز و ضروریه. تالار پرتا وین – گرال گودال بزرگی با قندیل های یخی و دو آبشار بود. و این دو در کنار هم در سمت راست در ورودی ساخته شده بودند. .  آبشار از بالا به پایین به حوضچه دست ساز خون اشام ها می ریخت. در ادامه به گودالی در انتها تالار می ریخت و از آنجا به رودخانه های زیرزمینی راه می یافت. آقای کرپسلی صدایش را بالاتر برد تا در میان سر و صدا آب شنیده شود و گفت : نظرت درباره این آبشارها چیست؟ 

جلد نهم: قاتلان سپیده دم ؛

کتاب قاتلان سپیده دم با عنوان اصلی (The saga of Darren Shan) اثری از دارن شان (Darren Shan) می باشد که با ترجمه ای از سحر توکلیان، توسط انتشارات ییلاق یاران منتشر شده است. دارن شان نوجوانی است که عاشق عنکبوت هاست. او یک نیمه شبح است. اما از ابتدا اینگونه نبوده در واقع او یک انسان معمولی بوده است. او در اثر دزدیدن عنکبوت یک خون آشام به خون آشام تبدیل شد. با اینکه در مقابل خوردن خون خودداری می کرد اما سرانجام با خوردن خون به خون آشام تبدیل شد. دستیار خون آشام

جلد دهم: دریاچه ارواح ؛

دارن شان یک پسربچه مدرسه‌ای معمولی، اما عاشق عنکبوت‌هاست. زندگی دارن واقعا معمولی است تا اینکه او با بهترین دوستش به سیرک عجایب می‌رود و خانم اکتا را می‌بیند. خانم اکتا عنکبوت حیرت‌انگیزی است. اما همین جانور بی‌نظیر دارن را بر سر دوراهی وحشتناکی قرار می‌دهد. دارن می‌تواند دوستش را زا مرگ نجات بدهد، اما برای این کار باید زندگیش را به دست یک شبح بسپارد، آن هم یک شبح خونخوار!  

جلد یازدهم: ارباب سایه‌ها ؛

 تیر به شانه راستم خورد و مرا به پشت روی زمین انداخت. از درد فریاد زدم. به دسته تیر چنگ زدم و آن را کشیدم. دسته در دستم شکست و از قسمت سر فولادی اش که عمیق در تنم فرو رفته بود، جدا شد. برای یک لحظه ، دنیای اطرافم به رنگ سرخ درآمد. فکر کردم دارم جان می دهم. اما بعد مه سرخ محو شد و دوباره خیابان و خانه ها آشکار شدند. بشدت نفس نفس می زدم. صدای قدم هایی را شنیدم که به سمتم می آمد. نشستم، موج تازه ای از درد به سوی من هجوم آورد. از شدت درد دندان هایم را محکم به هم فشردم. استیو را دیدم که گروه کوچکش را برای کشتن من رهبری می کرد. ارباب سایه ها

 جلد دوازدهم: پسران سرنوشت ؛

پسران سرنوشت آخرین جلد از سری حماسه دارن شان است. این جلد به این صورت است که دارن متوجه می شود که داریوس خواهرزاده اش است و او را تبدیل به یک نیمه شبح می کند. اینجا نبرد بین خیر و شر در استادیوم بین دارن و استیو آغاز می شود. در این نبرد استیو تقریبا شکست می خورد که آقای دستینی به آن دو می گوید که هر دو فرزندان دستینی هستند و… پسران سرنوشت.